ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق


جز اینکه منکر عشق است کافر و زندیق

مقام آدم خاکی نهاد دریا بند


مسافران حرم را خدا دهد توفیق

من از طریق نپرسم ، رفیق می جویم


که گفته اند نخستین رفیق و باز طریق

کند تلافی ذوق آنچنان حکیم فرنگ


فروغ باده فزون تر کند بجام عقیق

هزار بار نکو تر متاع بی بصری


ز دانشی که دل او را نمی کند تصدیق

به پیچ و تاب خرد گرچه لذت دگر است


یقین ساده دلان به ز نکته های دقیق

کلام و فلسفه از لوح دل فروشستم


ضمیر خویش گشادم به نشتر تحقیق

ز آستانهٔ سلطان کناره می گیرم


نه کافرم که پرستم خدای بی توفیق